به قلم: رضا گلیج
به گزارش شبنم ها به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، دولت انگلستان همواره به عنوان یکی از دول استعمارگر در تاریخ روابط بین الملل به حساب می آید. کشور ایران نیز چه قبل و چه بعداز انقلاب اسلامی از گزند زیاده خواهی ها و سلطه گری های این کشور در امان نبوده. به طور کلی تاریخ آغاز روابط ایران وانگلستان را می توان از نیمه دوم قرن سیزدهم دانست، انگلیسی ها بتدریج و در دوران کریم خان زند دست به تاسیس تجارتخانه در بوشهر زدند که این تجارتخانه ها بعد ها به دستور کریم خان تعطیل و اتباع انگلیسی از کشور اخراج شدند همین موضوع به نوعی بیانگر سوء نیت انگلستان در برقراری روابط با ایران است.
با ملی شدن صنعت نفت در ایران و از دست رفتن سلطه انحصاری انگلیس، آنها تصمیم گرفتند به شیوه های مختلف مصدق را تحت فشار قرار دهند در همین راستا دولت انگلستان ابتدا سعی داشت تا با مذاکره و گفت وگو خود را از بحران موجود نجات دهد اما زمانی که متوجه شد از این راه نمی تواند اوضاع را دگرگون کند سقوط مصدق را بعنوان تنها راه حل این مسئله در دستور کار قرار داد که تحریم نفتی دولت مصدق و همچنین ایجاد مشکلاتی دیگر از جمله در زمینه اقتصاد از اولین اقدامات در راستای رسیدن به این هدف بود که توسط انگلستان پیگیری می شد.
با بازخوانی پرونده کودتای 28 مرداد نیز در می یابیم همواره انگلستان به عنوان یکی از بازیگران اصلی این پرونده مطرح است. این روند پر فراز و نشیب در روابط انگلستان و ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد اما با شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و قرار گرفتن ایران در بین 2 بلوک شرق و غرب، انگلستان همواره بعنوان یکی از کشورهای سلطه گر غربی شناخته می شد.
استراتژی کلی انگلستان در قبال ایران در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تایید رژیم سیاسی ایران و جهت دهی و تاثیر گذاری بر آن بود اما پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری مولفه های جدید در سیاست بین الملل جمهوری اسلامی از جمله«استقلال سیاسی» باعث شد تا انگلستان در برابر ایران به یک دیدگاه تقابلی روی بیاورد که در همین راستا «مارگارت تاچر» نخست وزیر وقت بریتانیا در آذر ماه سال 58 در دیدار خود با کارتر ( رئیس جمهور وقت آمریکا ) اعلام کرد که اگر وی در سازمان ملل خواستار تحریم اقتصادی علیه ایران شود نخستین کشوری که از وی حمایت خواهد کرد بریتانیا خواهد بود که این خود به نوعی اعلان جنگ سیاسی انگلستان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
در این بین سفارت بریتانیا در تهران به عنوان پایگاهی برای اتباع سیاسی این کشور در ایران نقشی محوری داشت که اتفاقا این سفارتخانه با صدور بیانه رسمی وزارت امور خارجه بریتانیا در 18 شهریور 59 تعطیل شد ولی روابط سیاسی با تهران در سطح دفتر حافظ منافع «در سفارت سوئد» ادامه پیدا کرد این روند سینوسی ارتباطات دیپلماتیک دو کشور ادامه پیدا کرد تا اینکه با آغاز دوره اصلاحات و با مذاکرات و شاید به نوعی ابتکارات وزرای خارجه وقت دو کشور، روابط سیاسی ایران با استعمار پیر در سطح سفیر آغاز شد به عبارت دیگر با تلاش اصلاح طلبان بار دیگر انگلستان پایگاه خود در ایران را بدست آورد تا بتواند با تمرکز بیشتری برروی اهداف مختلف خود، در جهت نیل به آنها را حرکت کند. همین اقدام دولت اصلاحات باعث شد تا رابین کوک (وزیر امور خارجه وقت انگلستان ) در سفرش به واشنگتن در ژانویه 1998 دولت اصلاح طلب خاتمی را مورد ستایش قرار دهد.
با گذشت دوران مختلف و ادامه یافتن دوستی ظاهری انگلستان با ایران ضمن گذران مسائل گوناگون، آنها همواره منتظر فرصتی بودند تا بتوانند برای رسیدن به اهداف و اغراض خود اقداماتی را آغاز کنند که وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم در ایران بهترین بستر برای این موضوع بود.
در واقع سفارت بریتانیا در تهران از مدت ها قبل از انتخابات به «اتاق فکر اپوزیسیون» برای دستیابی به اهدافی فراتر از تغییر نتایج انتخابات از جمله بر اندازی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده بود. پس از انتخابات ریاست جمهوری و با اعلام اسم رمز فتنه که همان موضوع تقلب در انتخابات بود توسط برخی عناصر داخلی و خارجی، این پروژه (رویارویی با نظام جمهوری اسلامی) رسما کلید خورد.
در همین راستا سفارت بریتانیا در تهران از فروردین 88 با ورود سفیر جدید «سایمون گس» تحرکات تازه ای را آغاز و نقش محوری در حوادث پس از انتخابات ایفا می کند، محمد حسین رسام تحلیگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلیس از جمله افرادی بود که نقش محوری را در این مسیر بازی می کرد وی که در واقع مسئول ملاقات و جمع آوری اخبار و اطلاعات و نظرات فعالین سیاسی در احزاب، تشکل ها، اقلیت های مذهبی و حتی برخی افراد شاغل در رده های مدیریتی کشور بود پس از وقایع سال88 به جرم جاسوسی برای بیگانگان دستگیر شد و در اعترافات خود از نقش محوری انگلستان و سفارت این کشور در ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات پرده برداشت.
رسام در بخشی از اعترافات خود می گوید: سفارت انگلیس در طول دوره های اخیر به دلیل سیاست های خصمانه علیه نظام و محدودیت های شدیدی که دیپلمات ها داشتند و ترس از اینکه عملیات جمع آوری اطلاعات آنها افشا شود اقدام به استفاده از کارکنان محلی و برای این کار شبکه مرتبطین را ایجاد و اداره عملیات را از داخل کشور اغاز کرد.
رسام درباره ارتباط برخی عناصر داخلی و اصلاح طلب با اتباع سیاسی انگلستان در آستانه انتخابات 88 چنین می گوید: ملاقات دبیر اول سفارت انگلستان با برخی اعضای حزب اعتماد ملی و دفاتر تبلیغاتی یکی از نامزد ها از دیگر برنامه ها بود که در این چارچوب با برخی مسئولان این ستاد درباره مسائل مربوط به انتخابات و اغتشاشات بعد از آن تماس هایی داشتیم .
اما یکی از نکات حائض اهمیت در باز خوانی اعترافات رسام مسئله ای است که همواره در طول سال های اخیر مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز قرار داشته است و آن موضوع همدست بودن امریکا و انگلستان و اینکه انگلیس همواره نقش مکمل رژیم سلطه گر ایالات متحده را بازی می کند است.
رسام در این زمینه در اعترافات خود می گوید: گزارش های سفارت انگلیس در تهران به آمریکا هم ارسال می شد و از آنجا که دولت آمریکا فاقد هرگونه امکاناتی برای دسترسی به اخبار داخلی ایران است این گزارش ها به عنوان یک منبع غنی مورد استفاده آنان قرار می گرفت.
با جمع بندی مطالبی که در این نوشته به عنوان بخشی کوچکی از مصداق های اثبات سوء نیت انگلستان در برقراری رابطه با جمهوری اسلامی آمده و همچنین تاکیدات اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر خطر نفوذ امریکا و دیگر ایادی استکبار در کشور، دولت تدبیر و امید تصمیم به بازگشایی مجدد این لانه جاسوسی گرفته است.
این در حالیست که مقامات انگلیسی به دولت روحانی نیز نه تنها حسن نیت خود را ثابت نکرده اند بلکه با لحنی تند آنرا به باد انتقاد گرفته، بعنوان مثال دیوید کامرون در سخنرانی سال گذشته خود در سازمان ملل ضمن اشاره به اختلاف نظر شدید با روحانی، ایران را حامی گروه های تروریستی معرفی می کند.
با بررسی این مورد و قرار دادن موضوع بازگشایی سفارت انگلستان در کنار برخی دیگر از موضوعات عرصه سیاسی از جمله صدور مجوز فعالیت شبکه BBC در ایران و همچنین نزدیک بودن دو انتخابات مهم در کشور از دولت محترم انتظار می رود تا در تصمیم گیری ها، دقت و حساسیت بیشتری صرف نماید چرا که همواره تشکیل اینگونه پازل ها توسط دشمنان قسم خورده نظام آن هم در برهه های مهم و حساس در جمهوری اسلامی ایران بیانگر این موضوع است که خطر فتنه انگیزی و توطئه همواره در کمین است.
انتهای پیام /
دیدگاه شما