30. شهريور 1399 - 14:08   |   کد مطلب: 18781
خاطراتی از فرماندهان دفاع مقدس:
انهدام لشگر تانک دشمن با کمترین تجهیزات
یکی از فرماندهان دفاع مقدس اظهار داشت: برادران در ایستگاه حسینیه با کمترین نیرو و تجهیزات حرکت یک لشکر تانک دشمن را مختل کردند و یکی از بزرگترین حماسه هارا آفریدند.
شبنم ها, shabnamha,shabnamha.ir afkl ih, شبنم همدان,

به گزارش شبنم همدان:

سرگذشت جا ماندگان بزرگ کربلا نشان می دهد بسیاری از آنان حرکت امام حسین (ع)را با نگاه خودشان سنجیدند .برخی امام را از رفتن به کربلا باز داشتند .برخی تلاش کردند برای ایشان از حاکمان ستم پیشه امان نامه بگیرند. دیگران راهکاری برای گریز از جنگ پیش پای امام گذاشتند. برخی نیز نصیحت گونه بی وفایی کوفیان را به امام یاد اوری نمودند .گویا حجت خدا نمی داند آنچه را که ایشان می دانند .

یاران امام حسین در کربلا به مرتبه ای از بلوغ و عشق رسیده بودند که سراسر وجودشان در اطاعت ولی الله بود .خواست و اراده شان در امام فانی شده بود. در زیارت اربعین به امام حسین (ع) عرضه می داریم: قلب من تسلیم قلب شماست و کار من تابع فرمان شماست و یاری من برای شما آماده است تبعیت و تسلیم دل مقدمه نصرت امام است  .

امسال دهه اول محرم با هفته دفاع مقدس تلاقی پیدا کرده است محرم و شهدای دفاع مقدس با یکدیگر پیوند عجیبی دارند. فرزندان انقلاب  به فرمان امام خمینی(ره ) لبیک گفتند و میدان های حق علیه باطل را لحظه ای خالی نگذاشتند ,دلیر مردان بیشه حق تا پای جان از انقلاب و مکتب امام حسین (ع)دفاع کردند .

 

خاطرات یک فرمانده

به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتگویی با محمود ابراهیم آبادی و محمد باقر نوابی دو تن از فرماندهان دوران دفاع مقدس  انجام دادیم  .

محمود ابراهیم ابادی فرمانده دروان دفاع مقدس، جانباز  و مدرس دانشگاه  در ارتباط با یکی از  خاطرات به یاد ماندنی خود از  دوران دفاع مقدس اظهار داشت: در اردیبهشت  ماه سال 1361پس از اولین عملیات بیت المقدس به همراه افراد گردان، خاکریزهای کم عمقی در 18 متری دشمن در سمت شرق جاده خرمشهر -اهواز  حفر کردیم . چون در آن زمان هنوز لودرها و گریدرها برای ساخت سنگر به منطقه اعزام  نشده  بود. بنابراین  برای استراحت در گرمای 50 درجه هوا  به سایه  خودرو های  مهمات و توپ 106  پناه بردیم . سایه آنها تنها قسمت سر  ما را  پوشش می داد .

پس از 48 ساعت بیداری دوباره دشمن حمله کرد

وی در ادامه خاطره اش گفت: هم زمان نیروهای عراقی با فاصله نه چندان دوری از ما مستقر شده بودند , بعد از یک عملیات سنگین و دو شبانه روز بیدار ماندن تازه فرصت استراحت کردن یافته بودیم  که دشمن آتش سنگینی بر سر ما فرود آورد هر یک از افراد به خاکریزی که چند ساعت قبل مشغول حفر آن بود پناه بردند. خودرو های حامل مهمات که سنگر نداشتند صد متر عقب تر رفتند و در یکسری چاله مستقر شدند.

آتش دشمن بسیار  سنگین بود  ما حتی فرصت  سربلند کردن و نگاه کردن نیز  نداشتیم .  زمانی که  آتش دشمن فروکش کرد مشاهده کردیم که عراقی ها از سه محور عمود بر جاده در فاصله 3 کیلو متری در 3 ستون در حال حرکت هستند. یکی از ستون های آنها دقیقا  به گردان ما منتهی می شد . نیروهای عراقی به طور کامل جاده را از 3 طرف محاصره کرده بودند و  بقیه قسمت ها غیر قابل عبور و باتلاقی بود .

وی افزود: از لحظه ای که آنها به تیر رس آر پی جی ما رسیدند فعالیت ما آغاز شد, چون فرصت چندانی برای نصب توپ ها وجود نداشت .تنها تجهیزات ما برای دفاع تیر بار و  آر پی جی  و تفنگ بود .هر لحظه ای که احساس می کردیم به موفقیت نزدیک  شده ایم و توانسته ایم دشمن را زمین گیر نماییم، تانک دیگری ما را مورد حمله قرار می داد. مهمات ما تمام شده بود و دشمن هر لحظه به ما نزدیک تر می شد.

 

در عملیات به یاد جنگهای صدر اسلام افتادم

وی با حالتی پر حزن ادامه داد:  آن لحظه به یاد جنگ های صدر اسلام و دشمنان تا بن دندان مسلح افتادم و دست از جان خود شستم و  به سمت خودرو های حمل مهمات رفتم و 4 خودرو ده تنی حمل مهمات را با کمک یکی از  افراد گردان بر روی  خاک خالی کردیم.

هر یک از افراد به سمت مهمات آمدند و انها را به دست تیر اندازها رساندند . عده ای می گویند صدای آر پی جی تا فاصله  30 متر برای گوش مضر است اما ما آن  روز بیش از ده ها بار پشت آتش آر پی جی قرار گرفتیم. دیگر گوش هایمان نمی شنید, به سیم آخر زده بودیم تانک ها به  تیر رس نارنجک تفنگی  (متری100) رسیده بودند و در حال پیشروی به سمت جلو بودند. حتی چندین تانک دشمن نیز از خاکریزها  عبور کرد مهمات رو به اتمام بود و بچه ها با نارنجک دستی دخل دشمن را آوردند , نیرو های عراقی فرار را برقرار ترجیح دادند .سجده شکر به جا اوردیم.

محمود آبادی اضافه کرد :در سال 1392 یکی از راویان راه نور می گفت :"برادران در ایستگاه حسینیه با کمترین نیرو و  تجهیزات حرکت یک لشکر تانک دشمن را مختل کردند و یکی از بزرگترین حماسه هارا آفریدند."

 

شیرین ترین خاطره فرمانده

 محمود آبادی درباره  شیرین ترین  خاطره دوران دفاع مقدس اظهار داشت :  در 15 کیلومتری سه راهی جاده ماهشهر -آبادان حدودا دو ماه مستقر بودیم. در یکی از آن روزها دو هواپیما به سمت قرارگاه عراقی ها رفتند, به صورت ضربدری چندین بار مواضع عراقی ها را بمباران کردند. ناگهان یکی از آن دو هواپیما که قصد خروج از منطقه را داشت مورد اصابت ضد حمله هوایی دشمن قرار گرفت و ما به وضوح دیدیم که خلبان از کابین بیرون پرید و هواپیما بعد از یک اوج جزئی سقوط کرد و منفجر شد .خلبان آن هواپیما در حد فاصل ما و نیروهای عراقی قرار گرفته بود و تیربارهای دشمن خلبان را مورد حمله قرار داده بودند.

 

عملیات نجات خلبان و اسارت دو فرمانده!

محمود آبادی ادامه داد: من و ستوان تولایی (یکی از فرماندهان گروهان) تصمیم گرفتیم با کمک دیده بان ها به نجات خلبان مصدوم بشتابیم .حدودا دو ساعت به صورت سینه خیز به سمت نیروهای عراقی حرکت کردیم , ولی ما آنجا با چتر خالی خلبان مواجه شدیم .در فاصله چند صد متری نیروهای عراقی قرار گرفته بودیم که به یکباره آنها  متوجه ما شدند و ما را مورد حمله  قرار دادند. بنابراین ما سعی کردیم به طور  سینه خیز و باسرعت  به عقب بگردیم به جای آنکه بتوانیم به گردان خود برگردیم به گردان ضد هوایی رسیدیم نگهبانان گردان ضد هوایی  نیز ما را در تیر رس خود قرار دادند به ناچار زیر پوش هایمان را از تن درآوردیم و به نشانه اسارت و پناهندگی بالای سر گرفتیم. ده نفر از نیروهای خودی با احتیاط به ما نزدیک شدند و ما را به اسارت گرفتند آنها گمان می کردند ما از نیروهای ستون پنجم دشمن هستیم بعد از دوساعت تحقیق و تفحص و استعلام ما را آزاد کردند .در آنجا شنیدیم که آنها خلبان مصدوم را پیش از ما نجات داده اند و به پشت جبهه منتقل کرده اند .

 

خاطره به یادماندنی راوی موزه دفاع مقدس

محمد باقر نوابی فرمانده دوران دفاع مقدس و راوی موزه دفاع مقدس در خصوص به یاد ماندنی ترین خاطره خود از دوران دفاع مقدس اظهار داشت: در عملیات والفجر 5 در  گردان153 قاسم بن الحسن تویسرکان  در منطقه عملیاتی چنگوله برای آزاد سازی تپه های شنی وارد عمل شدیم . اطراف آن ارتفاعات با  سیم خاردار و کانالهای عریض و عمیق و انواع مین پوشانده شده بود. یکی از رزمندگان اسلام برای چِک کردن مسیر داخل  میدان مین رفت به یکباره یک مین گوجه ای منفجر شد و آن رزمنده در برابر  دید گان ما در خون خود غلطید. پاهایش به طور کامل قطع شده بود و لباس هایش آتش گرفته بود با همان اندک رمقی که در تن داشت .خطاب به ما گفت: مرا رها کنید به سمت جلو حرکت کنید بچه ها به کمک شما نیاز دارند .من سریعا افراد را از میدان مین  خارج کردم ,با بیسیم اعلام کردم که به کمک آن مجروح بشتابند .

 

رزمندگان دفاع مقدس زیر بیرق امام حسین پرورش یافته اند

نوابی تصریح داشت :پس از چندین ساعت درگیری گردان ما توانست آن ارتفاعات را باز پس بگیرد .زمانی که از افراد گردان جویای حال رزمنده مجروح شدم گفتند او شهید شده است و او را به معراج الشهدا انتقال داده اند .ایثار و فداکاری آن شهید بزرگوار نقش اساسی در پیروزی لشکر انصار الحسین ایفا کرد .

نوابی خاطر نشان کرد :جنگ ما نَمی از یَم عاشورا بود.  رزمندگان دوران دفاع مقدس و مدافعان حرم همگی در زیر بیرق امام حسین (ع)  پرورش یافته اند .

انتهای پیام / 

تصاویر تکمیلی: 
برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار